گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد سيزدهم

فصل یکم : دشمنی با یکدیگر و آشتی دادن دو دشمن



1 / 1 نهی از دشمن داشتن یکدیگر

فصل یکم : دشمنی با یکدیگر و آشتی دادن دو دشمن1 / 1نهی از دشمن داشتن یکدیگرپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای بندگان خدا! با هم برادر باشید و از دشمنی و کین ورزی به یکدیگر بپرهیزید ، درستْ عمل کنید و راه اعتدال را بپویید و خوش حال [و امیدوار ]باشید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از یکدیگر نَبُرید و به هم پشت نکنید و از هم [کینه و] نفرت نداشته باشید و نسبت به یکدیگر حسادت نورزید و همچنان که خدا به شما فرمان داده است ، با هم برادر باشید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از خدا پروا کنید و رحم کنید تا به شما رحم شود و از یکدیگر ، [کینه و ]نفرت نداشته باشید .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :از بدگمانی [ به یکدیگر ] بپرهیزید ؛ زیرا گمان بد ، دروغ ترین سخن است ، و [نسبت به هم ، ] کنجکاوی و تجسّس نکنید ، بازارْگرمی نکنید ، به هم حسادت نورزید ، کین ورزی نکنید ، به هم پشت نکنید و با هم ای بندگان خدا برادر باشید .

.


ص: 502

عنه صلی الله علیه و آله :رَجَبٌ شَهرُ اللّهِ الأَصَمُّ (1) ، یَصُبُّ اللّهُ فیهِ الرَّحمَهَ عَلی عِبادِهِ ، وشَهرُ شَعبانَ تَنشَعِبُ فیهِ الخَیراتُ . وفی أوَّلِ لَیلَهٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ تُغَلُّ المَرَدَهُ مِنَ الشَّیاطینِ ، ویُغفَرُ فی کُلِّ لَیلَهٍ سَبعینَ ألفا . فَإِذا کانَ فی لَیلَهِ القَدرِ غَفَرَ اللّهُ بِمِثلِ ما غَفَرَ فی رَجَبٍ وشَعبانَ وشَهرِ رَمَضانَ إلی ذلِکَ الیَومِ ، إلّا رَجُلٌ بَینَهُ وبَینَ أخیهِ شَحناءُ (2) ، فَیَقولُ اللّهُ عز و جل : أنظِروا هؤُلاءِ حَتّی یَصطَلِحوا . (3)

الإمام علیّ علیه السلام حینَ حَصَلَت مُشادَّهٌ کَلامِیَّهٌ بَینَ بَعضِ أصحابِهِ ، ووَجَدَ فیهَا العَصَبِیَّهَ وَالفُرقَهَ :مَه! تَناهَوا أیُّهَا النّاسُ ، وَلیَردَعکُمُ الإِسلامُ ووَقارُهُ عَنِ التَّباغی وَالتَّهاذی (4) ، وَلتَجتَمِع کَلِمَتُکُم ، وَالزَموا دینَ اللّهِ الَّذی لا یَقبَلُ مِن أحَدٍ غَیرَهُ ، وکَلِمَهَ الإِخلاصِ الَّتی هِیَ قِوامُ الدّینِ ، وحُجَّهُ اللّهِ عَلَی الکافِرینَ ، وَاذکُروا إذ کُنتُم قَلیلاً مُشرِکینَ مُتَفَرِّقینَ مُتَباغِضینَ فَأَ لَّفَ بَینَکُم بِالإِسلامِ ، فَکَثُرتُم وَاجتَمَعتُم وتَحابَبتُم ، فَلا تَفَرَّقوا بَعدَ إذِ اجتَمَعتُم ، ولا تَباغَضوا بَعدَ إذ تَحابَبتُم . (5)

.

1- .الأَصَبُّ (خ ل) .
2- .الشحناءُ : العداوه (النهایه : ج 2 ص 449 «شحن») .
3- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 71 ح 331 عن دارم بن قبیصه عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 188 ح 11 .
4- .فی بحار الأنوار : «والتهاوی» بدل «والتهاذی» . وتهاوی القومُ : أی سقط بعضهم فی أثر بعض (مجمع البحرین : ج 3 ص 1890 «هوی») .
5- .الغارات : ج 2 ص 395 ، بحارالأنوار : ج 34 ص 36 ح 906 ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبی الحدید : ج 4 ص 45 .

ص: 503

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رجب ، ماه اصمّ (1) خداست . در این ماه ، خداوند ، رحمت را بر بندگانش فرو می ریزد . در ماه شعبان ، خوبی ها و برکات ، شاخه شاخه [جاری ]می شود . در اوّلین شب ماه رمضان ، شیاطین سرکش به زنجیر کشیده می شوند و در هر شبی از آن ، هفتاد هزار [گناه] آمرزیده می شود . چون شب قدر شود ، خداوند ، به اندازه ای که در ماه رجب و شعبان و آن روز ماه رمضانْ آمرزیده است ، می آمرزد ، مگر کسی را که میان او و برادرش ، دشمنی ای باشد . پس خداوند عز و جل[ به فرشتگان ]می فرماید : «در باره آنان ، دست نگه دارید تا آن گاه که آشتی کنند» .

امام علی علیه السلام آن گاه که میان برخی از یارانش ، کشمکش لفظی در گرفت و امام علیه السلام از آن ، بوی قبیله گرایی و تفرقه استشمام کرد :خاموش! دست بردارید ، ای مردم ! اسلام و وقار آن ، باید شما را از ستم و هذیان گویی نسبت به یکدیگر ، باز بدارد . باید با هم متّحد باشید و به دین خدا که جز آن را از هیچ کس نمی پذیرد و به کلمه توحید که جان مایه دین و محبّت خدا بر کافران است ، چنگ زنید . به یاد آورید زمانی را که اندکْ جماعتی مشرک ، پراکنده و دشمن هم بودید ؛ امّا خداوند به واسطه اسلام ، میان شما همدلی و اتّحاد برقرار ساخت و جمعیتِ شما ، فزونی گرفت و هم داستان و دوستدارِ یکدیگر شدید . پس ، از این هم داستانی و اتّحاد ، به تفرقه مگرایید و محبّت به یکدیگر را به [نفرت و ]دشمنی از هم تبدیل نکنید .

.

1- .اصم ، به معنای کر و ناشنواست ، و چون ماه رجب ، از ماه های حرام است و جنگ در آن ، حرام و ممنوع است . از آن جا که در آن ، صدای چکاچک شمشیرها به گوش نمی رسد ، بدان اصم می گویند . در بعضی نسخه ها «أصبّ» آمده که به معنای «ریزش رحمت» است .

ص: 504

لقمان علیه السلام :یا بُنَیَّ ، إنَّما هُوَ خَلاقُکَ وخُلُقُکَ ، فَخَلاقُکَ دینُکَ ، وخُلُقُکَ بَینَکَ وبَینَ النّاسِ ، فَلا تَتَبَغَّض إلَیهِم ، وتَعَلَّم مَحاسِنَ الأَخلاقِ . (1)

1 / 2ذَمُّ مَن أبغَضَ النّاسَ وأَبغَضوهُالإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ... ألا اُ نَبِّئُکُم بِشَرِّ الناّسِ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن أبغَضَ النّاسَ وأَبغَضَهُ النّاسُ . (2)

المعجم الکبیر عن ابن عبّاس :قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَی المِنبَرِ : ألا اُ نَبِّئُکُم بِشِرارِکُم ؟ قالوا : بَلی ، إن شِئتَ یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : فَإِنَّ شِرارَکُمُ الَّذی یَنزِلُ وَحدَهُ ، ویَجلِدُ عَبدَهُ ، ویَمنَعُ رِفدَهُ . (3) قالَ : أفَلا اُ نَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکُم ؟ قالوا : بَلی ، إن شِئتَ یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن یُبغِضُ النّاسَ ویُبغِضونَهُ . (4)

تحف العقول :مِن کَلامِهِ صلی الله علیه و آله ... قالَ : ألا اُ نَبِّئُکُم بِشِرارِ النّاسِ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن نَزَلَ وَحدَهُ ، ومَنَعَ رِفدَهُ ، وجَلَدَ عَبدَهُ . ألا اُ نَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن لا یُقیلُ عَثرَهً ، ولا یَقبَلُ مَعذِرَهً . ثُمَّ قالَ : ألا اُ نَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن لا یُرجی خَیرُهُ ، ولا یُؤمَنُ شَرُّهُ . ثُمَّ قالَ : ألا اُ نَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِن ذلِکَ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : مَن یُبغِضُ النّاسَ ویُبغِضونَهُ . (5)

.

1- .معانی الأخبار : ص 253 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 417 ح 11 نقلاً عن قصص الأنبیاء للراوندی وفی النسخه التی بأیدینا ص 191 ح 239 «فلا ینقصنّ» بدل «فلا تبغض» .
2- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 400 ح 5858 ، معانی الأخبار : ص 196 ح 2 ، الأمالی للصدوق : ص 381 ح 486 کلّها عن جمیل بن صالح ، بحار الأنوار : ج 72 ص 203 ح 1 .
3- .الرِّفد : العَطاءُ والعَون (مجمع البحرین : ج 2 ص 717 «رفد») .
4- .المعجم الکبیر : ج 10 ص 318 ح 10775 ، تاریخ دمشق : ج 55 ص 132 ح 11641 ، نصب الرایه : ج 3 ص 62 ح 42 کلاهما نحوه ، کنز العمّال : ج 16 ص 93 ح 44046 .
5- .تحف العقول : ص 27 ، جامع الأحادیث للقمی (الغایات) : ص 220 ، تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 98 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 77 ص 128 ح 34 .

ص: 505



1 / 2 نکوهش کسی که مردم را دشمن بدارد و مردم ، او را

لقمان علیه السلام :پسرم! [تو را ، در حقیقتْ] راهی است و رفتاری . راه تو ، همان دینِ توست و رفتار تو ، به رابطه تو با مردم ، مربوط می شود . پس با آنان ، کین ورزی مکن و خوی های نیکو را بیاموز .

1 / 2نکوهش کسی که مردم را دشمن بدارد و مردم ، او راامام صادق از پدرانش علیهم السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : « ... آیا شما را از بدترینِ مردمان ، خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که او ، مردم را دشمن بدارد و مردم نیز او را دشمن بدارند» .

المعجم الکبیر به نقل از ابن عبّاس :پیامبر صلی الله علیه و آله بر منبر فرمود : «آیا شما را از بدترینتان ، خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا . اگر می خواهی ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «بدترینِ شما ، کسی است که تنها در منزلی فرود بیاید ، برده اش را بزند و از عطا [و کمک به دیگران] ، دریغ ورزد» . [سپس فرمود :] «آیا شما را به بدتر از این ، آگاه نسازم ؟» . گفتند : چرا . اگر می خواهی ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که او از مردم ، نفرت داشته باشد و مردم نیز از او نفرت داشته باشند» .

تحف العقول :از سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله است ... که فرمود : «آیا شما را از بدترینِ آدمیان ، خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که تنها منزل کند و [کمک و ]عطای خود را [از دیگران] دریغ بدارد و برده اش را بزند» . [سپس فرمود :] «آیا شما را از بدتر از چنین کسی خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که از لغزشی در نمی گذرد و پوزشی را نمی پذیرد» . باز فرمود : «آیا بدتر از او را به شما معرّفی نکنم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که به خیرش امیدی نیست و از شرّش ایمنی نیست» . باز فرمود : «آیا بدتر از او را به شما معرّفی نکنم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «کسی که او ، مردم را دشمن بدارد و مردم نیز او را دشمن بدارند» .

.


ص: 506

1 / 3التَّباغُضُ داءُ الاُمَمِالمستدرک علی الصحیحین عن أبی هریره :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : سَیُصیبُ اُمَّتی داءُ الاُمَمِ . فَقالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، وما داءُ الاُمَمِ ؟ قالَ : الأَشَرُ وَالبَطَرُ ، وَالتَّکاثُرُ وَالتَّناجُشُ فِی الدُّنیا ، وَالتَّباغُضُ وَالتَّحاسُدُ حَتّی یَکونَ البَغیُ . (1)

مسند البزّار عن ابن الزبیر :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : دَبَّ إلَیکُم داءُ الاُمَمِ قَبلَکُم ؛ البَغضاءُ وَالحَسَدُ ، وَالبَغضاءُ هِیَ (2) الحالِقَهُ ، لَیسَ حالِقَهَ الشَّعرِ لکِن حالِقَهَ الدّینِ . وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ! لا تَدخُلُوا الجَنَّهَ حَتّی تُؤمِنوا ، ولا تُؤمِنوا حَتّی تَحابّوا ، أفَلا اُ نَبِّئُکُم أظُنُّهُ [قالَ :] بِما یَثبُتُ لَکُم ؟ أفشُوا السَّلامَ بَینَکُم . (3)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 186 ح 7311 ، المعجم الأوسط : ج 9 ص 23 ح 9016 نحوه ، کنز العمّال : ج 3 ص 526 ح 7738 .
2- .فی المصدر : «وهی» ، وهو خطأ مطبعی .
3- .مسند البزّار : ج 6 ص 192 ح 2232 ، جامع بیان العلم وفضله : ج 2 ص 150 عن الزبیر .

ص: 507



1 / 3 دشمن داشتن همدیگر ، بیماری امّت هاست

1 / 3دشمن داشتن همدیگر ، بیماری امّت هاستالمستدرک علی الصحیحین به نقل از ابو هُرَیره :از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرماید : «به زودی امّتم به بیماری امّت ها دچار خواهند شد» . گفتند : بیماری امّت ها چیست ؟ فرمود : «غرور و سرمستی و فزونخواهی و رقابت بر سرِ دنیا و کینه توزی و حسدورزی نسبت به یکدیگر ، تا جایی که دست ستم به سوی یکدیگر دراز کنند» .

مسند البزّار به نقل از ابن زبیر :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «بیماری امّت های پیشین ، به شما سرایت کرده است : کینه و حسادت . کینه ، زُداینده است ، نه زُداینده مو ؛ بلکه زُداینده دین (دین را ریشه کن می کند) . سوگند به آن که جانم در دست اوست ، شما به بهشت نمی روید ، مگر آن که ایمان آورید ، و مؤمن نیستند ، مگر آن گاه که یکدیگر را دوست بدارید . آیا شما را از آنچه برایتان استوار می ماند ، خبر ندهم ؟» . به گمانم [پرسش ایشان] همین بود . [سپس در جواب فرمود :] «سلام را در میان خودتان اشاعه دهید» .

.


ص: 508

1 / 4الحَثُّ عَلَی الإِصلاحِ بَینَ المُتَباغِضَینِالکتاب«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُواْ بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ » . (1)

«لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا » . (2)

« فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَیْنِکُمْ وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ » . (3)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما عَمِلَ امرُؤٌ عَمَلاً بَعدَ إقامَهِ الفَرائِضِ خَیرا مِن إصلاحٍ بَینَ النّاسِ ؛ یَقولُ خَیرا ، ویَتَمَنّی خَیرا . (4)

الزهد لابن المبارک عن سعید بن المسیّب :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ألا اُخبِرُکُم بِخَیرٍ مِن کَثیرٍ مِن صَلاهٍ وصَدَقَهٍ ؟ قالوا : بَلی یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : صَلاحُ ذاتِ البَینِ . وإیّاکُم وَالبِغضَهَ ؛ فَإِنَّها هِیَ الحالِقَهُ (5) . (6)

.

1- .الحجرات : 10 .
2- .النساء : 114 .
3- .الأنفال : 1 .
4- .الأمالی للطوسی : ص 522 ح 1152 عن أبی موسی المجاشعی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، إرشاد القلوب : ج 1 ص 165 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 176 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 43 ح 1 .
5- .الحالِقه : الخصلَهُ التی من شأنها أن تَحلِقَ ؛ أی تُهلِکَ وتَستأصِلَ الدین کما یَستأصلُ الموسی الشَعر (النهایه : ج 1 ص 428 «حلق») .
6- .الزهد لابن المبارک : ص 256 ح 738 ، کنز العمّال : ج 3 ص 59 ح 5485 نقلاً عن الدار قطنی فی الإفراد عن أبی الدرداء نحوه وراجع : سنن أبی داود : ج 4 ص 280 ح 4919 وسنن الترمذی : ج 4 ص 663 ح 2509 ومسند ابن حنبل : ج 10 ص 422 ح 27578 .

ص: 509



1 / 4 تشویق به آشتی دادن دو دشمن

1 / 4تشویق به آشتی دادن دو دشمنقرآن«در حقیقت ، مؤمنان با هم برادرند . پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا ، پروا بدارید ، امید که مورد رحمتْ قرار گیرید» .

«در بسیاری از رازگویی های ایشان ، خیری نیست ، مگر کسی که [ بدین وسیله ]به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم ، فرمان دهد . و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند ، به زودی ، به او پاداش بزرگی خواهیم داد» .

«پس ، از خدا پروا بدارید و با یکدیگر سازش نمایید ، و اگر ایمان دارید ، از خدا و پیامبرش اطاعت کنید» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :انسان ، بعد از انجام دادن فرائض ، هیچ عملی انجام نداده است که از آشتی دادن میان مردم ، بهتر باشد ، نیکْ بگوید و نیکْ آرزو کند .

الزهد ، ابن مبارک به نقل از سعید بن مُسیّب :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا شما را از کاری که بهتر از نماز خواندن و صدقه دادنِ بسیار است ، خبر ندهم ؟» . گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا ! فرمود : «رفع اختلاف و دشمنی میان مردم . از کینه و دشمنی بپرهیزید ؛ زیرا آن ، مُهلک و دین برانداز است» .

.


ص: 510

رسول اللّه صلی الله علیه و آله لأَبی أیّوب :یا أبا أیّوبَ ، ألا اُخبِرُکَ بِما یُعَظِّمُ اللّهُ بِهِ الأَجرَ ویَمحو بِهِ الذُّنوبَ ؟ تَمشی فی إصلاحِ النّاسِ إذا تَباغَضوا وتَفاسَدوا ؛ فَإِنَّها صَدَقَهٌ یُحِبُّ اللّهُ مَوضِعَها . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :صَدَقَهٌ یُحِبُّهَا اللّهُ ؛ إصلاحٌ بَینَ النّاسِ إذا تَفاسَدوا ، وتَقارُبٌ بَینَهُم إذا تَباعَدوا . (2)

عنه علیه السلام لِلمُفَضَّلِ :إذا رَأَیتَ بَینَ اثنَینِ مِن شیعَتِنا مُنازَعَهً ، فَافتَدِها مِن مالی . (3)

الکافی عن أبی حنیفه سابق الحاجّ :مَرَّ بِنَا المُفَضَّلُ وأَنَا وخَتَنی (4) نَتَشاجَرُ فی میراثٍ ، فَوَقَفَ عَلَینا ساعَهً ثُمَّ قالَ لَنا : تَعالَوا إلَی المَنزِلِ ، فَأَتَیناهُ فَأَصلَحَ بَینَنا بِأَربَعِمِئَهِ دِرهَمٍ ، فَدَفَعَها إلَینا مِن عِندِهِ ، حَتّی إذَا استَوثَقَ کُلُّ واحِدٍ مِنّا مِن صاحِبِهِ ، قالَ : أما إنَّها لَیسَت مِن مالی ، ولکِن أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام أمَرَنی إذا تَنازَعَ رَجُلانِ مِن أصحابِنا فی شَیءٍ أن اُصلِحَ بَینَهُما وأَفتَدِیَها (5) مِن مالِهِ ، فَهذا مِن مالِ أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام . (6)

الکافی عن المفضّل :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام یَقولُ : لا یَفتَرِقُ رَجُلانِ عَلَی الهِجرانِ إلَا استَوجَبَ أحَدُهُمَا البَراءَهَ وَاللَّعنَهَ ، ورُبَّمَا استَحَقَّ ذلِکَ کِلاهُما . فَقالَ لَهُ مُعَتِّبٌ : جَعَلَنِیَ اللّهُ فِداکَ ، هذَا الظّالِمُ ، فَما بالُ المَظلومِ ؟ قالَ : لِأَ نَّهُ لا یَدعو أخاهُ إلی صِلَتِهِ ، ولا یَتَغامَسُ لَهُ عَن کَلامِهِ ؛ سَمِعتُ أبی یَقولُ : إذا تَنازَعَ اثنانِ فَعازَّ (7) أحَدُهُمَا الآخَرَ فَلیَرجِعِ المَظلومُ إلی صاحِبِهِ حَتّی یَقولَ لِصاحِبِهِ : أی أخی ، أنَا الظّالِمُ ؛ حَتّی یَقطَعَ الهِجرانَ بَینَهُ وبَینَ صاحِبِهِ ، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی حَکَمٌ عَدلٌ یَأخُذُ لِلمَظلومِ مِنَ الظّالِمِ . (8)

.

1- .شعب الإیمان : ج 7 ص 490 ح 11093، الدرّ المنثور : ج 2 ص 684 .
2- .الکافی : ج 2 ص 209 ح 1 عن حبیب الأحول ، الأمالی للمفید : ص 12 ح 10 عن عمرو الأفرق وحذیفه بن منصور ، مشکاه الأنوار : ص 335 ح 1066 وفیهما «تقریب» بدل «تقارب» ، بحار الأنوار : ج 76 ص 44 ح 6 .
3- .الکافی : ج 2 ص 209 ح 3 عن المفضّل ، بحار الأنوار : ج 76 ص 44 ح 8 .
4- .الخَتَنُ : کلُّ من کان من قِبَل المَرأه ؛ مثل الأب والأخ ، وهم الأَختانُ . وأمّا عند العامَّهِ : فَخَتَنُ الرجل : زوج ابنته (الصحاح : ج 5 ص 2107 «ختن») .
5- .فی بحار الأنوار : «وأفتدیهما» بدل «وأفتدیها» .
6- .الکافی : ج 2 ص 209 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 45 ح 9 .
7- .عازّهُ : غالبه (مجمع البحرین : ج 2 ص 1208 «عزز») .
8- .الکافی : ج 2 ص 344 ح 1 ، تحف العقول : ص 514 نحوه ، منیه المرید : ص 326 ، مشکاه الأنوار : ص 365 ح 1195 وفیه «یتعامس» بدل «یتغامس» ، بحار الأنوار : ج 78 ص 382 ح 1 .

ص: 511

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ابو ایّوب :ای ابو ایّوب! آیا تو را از چیزی خبر ندهم که خداوند به سبب آن ، پاداش بسیار می دهد و به واسطه آن ، گناهان را پاک می کند ؟ تلاش برای آشتی دادن مردم ، آن گاه که میانشان دشمنی و خصومت بیفتد ؛ زیرا این کار ، صدقه ای است که خدا ، جایگاه آن را دوست دارد» .

امام صادق علیه السلام :صدقه ای که خدا آن را دوست می دارد ، عبارت است از : اصلاح دادن میان مردم ، آن گاه که با هم بد شوند و نزدیک کردن آنها با یکدیگر ، آن گاه از هم دور شوند» .

امام صادق علیه السلام به مُفضّل :هرگاه میان دو نفر از شیعیان ما دعوایی [مالی ]دیدی ، آن [وجه] را از اموال من بپرداز [و آنها را آشتی بده] .

الکافی به نقل از ابو حنیفه سابق الحاج :من و دامادم ، بر سرِ میراثی با هم مشاجره می کردیم که مفضّل به ما برخورد . ساعتی در کنار ما ایستاد و سپس به ما گفت : به خانه من بیایید . ما رفتیم و او به چهارصد درهم ، ما را با هم به توافق رساند و آن مبلغ را از خودش پرداخت . چون خیال ما دو نفر از هم آسوده شد ، (1) مفضّل گفت : بدانید که این پول ، از مال من نیست ؛ بلکه امام صادق علیه السلام به من دستور داده که هر گاه دو نفر از ما شیعیان در چیزی نزاع کردند ، میان آنها صلح دهم و آن مبلغ را از اموال ایشان بپردازم . پس این پول ، از اموال امام صادق علیه السلام است .

الکافی به نقل از مُفضَّل :شنیدم که امام صادق علیه السلام فرمود : «هیچ گاه دو نفر با حالت قهر از یکدیگر جدا نمی شوند ، مگر این که یکی از آن دو ، سزاوار بیزاری [خدا و پیامبرش از او] و لعنت باشد ، و چه بسا که هر دویِ آنها سزاوار این باشند» . مُعتِّب به ایشان گفت : خدا مرا فدایت کند ! ستمکار ، آری [مستحقّ این کیفر است] ؛ امّا ستم دیده ، چرا ؟ فرمود : «برای آن که برادرش را به آشتی با خود ، دعوت نمی کند و سخن او را نشنیده نمی گیرد . از پدرم [ باقر علیه السلام ] شنیدم که می فرماید : هر گاه دو نفر با هم ستیزه کردند و یکی از آن دو ، بر دیگری چیره آمد ، باید آن که در حقّ او ستم شده ، نزد آن دیگری برود و به او بگوید : ای برادر! من ستمکارم ، تا قهر و جدایی میان دو رفیقش برطرف شود ؛ زیرا خداوند تبارک و تعالی ، داوری عادل است و حقّ ستم دیده را از ستمکار می ستانَد » .

.

1- .یا : هر یک از ما دو نفر ، از دیگری وثیقه گرفت که دیگر نسبت به یکدیگر ، ادّعایی نداشته باشیم .

ص: 512

1 / 5مَحَبَّهُ أهلِ الشَّنَآنِالإمام زین العابدین علیه السلام مِن دُعائِهِ فی مَکارِمِ الأَخلاقِ :... اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأَبدِلنی مِن بِغضَهِ أهلِ الشَّنَآنِ (1) المَحَبَّهَ ، ومِن حَسَدِ أهلِ البَغیِ المَوَدَّهَ ، ومِن ظِنَّهِ أهلِ الصَّلاحِ الثِّقَهَ ، ومِن عَداوَهِ الأَدنَینَ الوِلایَهَ ، ومِن عُقوقِ ذَوِی الأَرحامِ المَبَرَّهَ ، ومِن خِذلانِ الأَقرَبینَ النُّصرَهَ ، ومِن حُبِّ المُدارینَ تَصحیحَ المِقَهِ (2) ، ومِن رَدِّ المُلابِسینَ کَرَمَ العِشرَهِ ... ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وسَدِّدنی لِأَن اُعارِضَ مَن غَشَّنی بِالنُّصحِ ، وأَجزِیَ مَن هَجَرَنی بِالبِرِّ ، واُثیبَ مَن حَرَمَنی بِالبَذلِ ، واُکافِیَ مَن قَطَعَنی بِالصِّلَهِ ، واُخالِفَ مَنِ اغتابَنی إلی حُسنِ الذِّکرِ ، وأَن أشکُرَ الحَسَنَهَ ، واُغضِیَ (3) عَنِ السَّیِّئَهِ . (4)

.

1- .الشَنآنُ : البُغض (مفردات ألفاظ القرآن : ص 465 «شنأ» ) .
2- .المِقَهُ : المَحبَّهُ (النهایه : ج 4 ص 348 «مقه» ) .
3- .الإغضاءُ : التغافل عن الشیء (مجمع البحرین : ج 2 ص 1323 «غضی» ) .
4- .الصحیفه السجّادیه : ص 82 الدعاء 20 .

ص: 513



1 / 5 تبدیل بغض و کینه دشمن به دوستی

1 / 5تبدیل بغض و کینه دشمن به دوستیامام زین العابدین علیه السلام از دعای ایشان در باره «مکارم اخلاق» :خداوندا ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و [ بغض و ] کینه دشمن را به دوستی بَدَل کن و حسد سرکشان را به مهر . بدگمانی اهل صلاح را به اعتماد و دشمنیِ آشنایان را به دوستی و بدرفتاری خویشاوندان را به نیک رفتاری و خوار گردانیدن نزدیکان را به یاری کردن و دوستی ناپایدار مدارا کنندگان (دوستان ظاهری) را به دوستی واقعی و ناسازگاری معاشران را به معاشرتی کریمانه ، تبدیل گردان ... . خداوندا ! بر محمّد و خاندانش ، درود فرست و مرا استوار کن تا به کسی که با من ناراستی می کند ، با خیرخواهی پاسخ دهم و به کسی که از من دوری می کند ، پاداش نیکْ عطا کنم و به آن که مرا محروم می نماید ، با بخشش بنوازم و با آن که رابطه اش را با من قطع می کند ، پیوند برقرار کنم و به آن که از من بدگویی کرده ، با یادکرد نیکو ، پاسخ دهم و در برابر نیکی ، سپاس گزار باشم و از بدی ، چشمپوشی کنم .

.


ص: 514

1 / 6النَّوادِرُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :القَریبُ مَن قَرَّبَتهُ المَوَدَّهُ وإن بَعُدَ نَسَبُهُ ، وَالبَعیدُ مَن باعَدَتهُ البَغضاءُ وإن قَرُبَ نَسَبُهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إذا غَسَلتَ یَدَکَ بَعدَ الطَّعامِ فَامسَح وَجهَکَ وعَینَیکَ قَبلَ أن تَمسَحَ بِالمِندیلِ ، وتَقولُ : اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ الزّینَهَ وَالمَحَبَّهَ ، وأَعوذُ بِکَ مِنَ المَقتِ وَالبِغضَهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :... أمّا عَلامَهُ الخائِنِ فَأَربَعَهٌ : عِصیانُ الرَّحمنِ ، وأَذَی الجیرانِ ، وبُغضُ الأَقرانِ ، وَالقُربُ إلَی الطُّغیانِ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ المُؤمِنِ :بُعدُهُ مِمَّن تَباعَدَ مِنهُ بُغضٌ ونَزاهَهٌ ، ودُنُوُّهُ مِمَّن دَنا مِنهُ لینٌ ورَحمَهٌ ، لَیسَ تَباعُدُهُ تَکَبُّرا ولا عَظَمَهً ، ولا دُنُوُّهُ خَدیعَهً ولا خِلابَهً (4) ، بَل یَقتَدی بِمَن کانَ قَبلَهُ مِن أهلِ الخَیرِ ، فَهُوَ إمامٌ لِمَن بَعدَهُ مِن أهلِ البِرِّ . (5)

علل الشرائع عن سفیان بن عیینه :قُلتُ لِلزُّهرِیِّ : لَقیتَ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السلام ؟ قالَ : نَعَم لَقیتُهُ ، وما لَقیتُ أحَدا أفضَلَ مِنهُ ! وَاللّهِ ما عَلِمتُ لَهُ صَدیقا فِی السِّرِّ ، ولا عَدُوّا فِی العَلانِیَهِ . فَقیلَ لَهُ : وکَیفَ ذلِکَ ؟ قالَ : لِأَ نّی لَم أرَ أحَدا وإن کانَ یُحِبُّهُ إلّا وهُوَ لِشِدَّهِ مَعرِفَتِهِ بِفَضلِهِ یَحسُدُهُ ، ولا رَأَیتُ أحَدا وإن کانَ یُبغِضُهُ إلّا وهُوَ لِشِدَّهِ مُداراتِهِ لَهُ یُداریهِ . (6)

.

1- .کنز العمّال : ج 16 ص 122 ح 44143 نقلاً عن أبی نعیم والدیلمی عن جعفر بن محمّد عن أبیه معضلاً ، وعن ابن النجّار عن جعفر بن محمّد عن آبائه عن علیّ بن أبی طالب علیهم السلام موصولاً .
2- .المحاسن : ج 2 ص 204 ح 1603 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 359 ح 27 .
3- .تحف العقول : ص 22 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 122 ح 11 وفیه «الجائر» بدل «الخائن» ، «والقرآن» بدل «الأقران» .
4- .خِلابَه : أی خدیعه باللسان بالقول اللطیف (مجمع البحرین : ج 1 ص 534 «خلب») .
5- .الکافی : ج 2 ص 230 ح 1 ، أعلام الدین : ص 117 کلاهما عن عبد اللّه بن یونس عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 67 ص 367 ح 70 وراجع : صفات الشیعه : ص 101 ح 35 .
6- .علل الشرائع : ص 230 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 46 ص 64 ح 21 .

ص: 515



1 / 6 گوناگون

1 / 6گوناگونپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خویشاوند ، کسی است که پیوندِ دوستی ، او را نزدیک کرده باشد ، هر چند نسبتش دور باشد ، و بیگانه ، کسی است که شدّت کینه ، او را دور کرده ، اگر چه نسبتش نزدیک باشد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه بعد از غذا ، دستت را شستی ، پیش از آن که با حوله خشک کنی ، آن را به صورت و چشمانت بکش و بگو : «بار خدایا ! از تو زینت و محبّت می طلبم ، و از دشمنی و کینه ، به تو پناه می برم» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :نشانه خیانتکار ، چهار چیز است : نافرمانی از خداوند مهربان ، آزردن همسایگان ، کین ورزی با همگِنان ، و نزدیک شدن به سرکشی .

امام علی علیه السلام در توصیف مؤمن :اگر از کسی دوری می کند ، دوری کردنش از سرِ نفرت و کناره گیری از آلودگی است و اگر به کسی نزدیک می شود ، نزدیک شدنش از روی ملایمت و مهربانی است . نه دوری کردنش از سرِ تکبّر و بزرگی کردن است ، و نه نزدیک شدنش از روی مکر و فریب ؛ بلکه [در این رفتار و روش] به نیکان پیش از خود ، اقتدا می کند . بنا بر این ، برای نیکان پس از خود نیز [ الگو و ]پیشواست .

علل الشرائع به نقل از سفیان بن عُیَینه :به زُهْری گفتم : علی بن الحسین (زین العابدین علیه السلام ) را ملاقات کرده ای ؟ گفت : آری . ملاقاتش کرده ام و هیچ کس را برتر از او ندیده ام . به خدا سوگند ، نه دوستیْ نهانی [و قلبی ]برای او می شناسم ، نه دشمنیْ آشکار . به زُهری گفته شد : چگونه ؟ گفت : چون هیچ کس را ندیدم که اگر چه او را دوست می داشت ، مگر این که از بسیاریِ فضائل و امتیازاتی که در وی می دید ، بر او حسادت می ورزید ، و هیچ کس را ندیدم که اگر چه او را دشمن می داشت ، مگر این که از بس در او بردباری و مدارا می دید ، [به ناچار ، در ظاهر] با او مدارا می کرد [و آشکارا با ایشان ، دشمنی نمی ورزید] .

.


ص: 516

الإمام الصادق علیه السلام فی جَوابِهِ لِابنِ أبِی العَوجاءِ لَمّا أشکَلَ عَلی عَدَمِ ظُهورِ اللّهِ لِخَلقِهِ وَاحتِجابِهِ عَنهُم :وَیلَکَ ! وکَیفَ احتَجَبَ عَنکَ مَن أراکَ قُدرَتَهُ فی نَفسِکَ ؟! نُشوءَکَ ولَم تَکُن ، وکِبَرَکَ بَعدَ صِغَرِکَ ، وقُوَّتَکَ بَعدَ ضَعفِکَ ، وضَعفَکَ بَعدَ قُوَّتِکَ ، وسُقمَکَ بَعدَ صِحَّتِکَ ، وصِحَّتَکَ بَعدَ سُقمِکَ ، ورِضاکَ بَعدَ غَضَبِکَ ، وغَضَبَکَ بَعدَ رِضاکَ ، وحُزنَکَ بَعدَ فَرَحِکَ ، وفَرَحَکَ بَعدَ حُزنِکَ ، وحُبَّکَ بَعدَ بُغضِکَ ، وبُغضَکَ بَعدَ حُبِّکَ . (1)

الاُصول الستّه عشر عن زید :قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ موسی علیه السلام : الرَّجُلُ مِن مَوالیکُم یَکونُ عارِفا (2) یَشرَبُ الخَمرَ ویَرتَکِبُ الموبِقَ مِنَ الذَّنبِ ، نَتَبَرَّأُ مِنهُ ؟ فَقالَ : تَبَرَّؤوا مِن فِعلِهِ ولا تَتَبَرَّؤوا مِنهُ ، أحِبّوهُ وأَبغِضوا عَمَلَهُ . (3)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 75 ح 2 ، التوحید : ص 127 ح 4 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 43 ح 18 .
2- .فی تأویل الآیات الظاهره : «عاقّا» بدل «عارفا» .
3- .الاُصول الستّه عشر : ص 200 ح 174 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 594 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 137 ح 139 .

ص: 517

امام صادق علیه السلام در پاسخ این اشکال ابن ابی العوجا که : چرا خداوند بر بندگانش آشکار نمی شود و خود را از آنان ، در پرده داشته است ؟ :وای بر تو! کسی که قدرتش را در وجود تو نشانت داده ، چگونه خود را از تو پوشیده داشته است ؟! نبودی ، تو را به وجود آورد . خُرد بودی ، بزرگت کرد . ناتوان بودی ، توانایت گردانید . بعد از توانا شدنت ، ناتوانت می سازد . تن درست هستی ، بیمارت می کند . بیمار هستی ، تن درستت می کند . خشم می گیری ، خشنودت می گردانَد . خشنود و آرامی ، خشمگینت می سازد . شاد هستی ، اندوهگینت می گردانَد و اندوهگینی ، شادت می سازد . نفرت داری ، محبّت به تو می بخشد . محبّت داری ، [ کینه و ] و دشمنی ، در تو پدید می آورَد . [این حالات متضاد و گوناگون که به تو دست می دهد ، همه آشکارا ، نشان از وجود او دارد] .

الاُصول الستّه عشر به نقل از زید :به امام کاظم علیه السلام گفتم : دوستی از دوستان [و شیعیان] شما ، عارف [و مؤمن به حق و ولایت شما] است ؛ امّا شراب می خورد و مرتکب گناهان مهلک می شود . از او برائت بجوییم ؟ فرمود : «از کردارش برائت بجویید ؛ امّا از خودش برائت نجویید . خودش را دوست بدارید ؛ امّا کردارش را دشمن بدارید» .

.


ص: 518

الفصل الثانی : التحذیر من بغض هؤلاء ومحادتهم2 / 1اللّه عزّوجلُّ ورَسولُهُ صلی الله علیه و آله«إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنزَلْنَا ءَایَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَ لِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ» . (1)

«إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ» . (2)

«أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن یُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِیهَا ذَلِکَ الْخِزْیُ الْعَظِیمُ» . (3)

2 / 2أهلُ البَیتِ علیهم السّلامرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَمّا عُرِجَ بی إلَی السَّماءِ ، رَأَیتُ عَلی بابِ الجَنَّهِ مَکتوبا : لا إلهَ إلَا اللّهُ ، مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ، عَلِیٌّ حَبیبُ اللّهِ ، الحَسَنُ وَالحُسَینُ صَفوَهُ اللّهِ ، فاطِمَهُ أمَهُ اللّهِ، عَلی باغِضِهِم لَعنَهُ اللّهِ . (4)

.

1- .المجادله : 5 .
2- .المجادله : 20 .
3- .التوبه : 63 .
4- .الأمالی للطوسی : ص 355 ح 737 ، کشف الیقین ، ص 449 ح 551 کلاهما عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 27 ص 4 ح 8 ؛ تاریخ بغداد : ج 1 ص 259 الرقم 88 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 170 ح 3511 کلاهما نحوه ، المناقب للخوارزمی : ص 302 ح 297 کلّها عن ابن عبّاس .

ص: 519



فصل دوم : بر حذر داشتن از دشمنی با اینان

2 / 1 خدا و پیامبرش

2 / 2 خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله

فصل دوم : بر حذر داشتن از دشمنی با اینان2 / 1خدا و پیامبرش«بی گمان ، کسانی که با خدا و پیامبر او مخالفت می کنند ، ذلیل خواهند شد ، همان گونه که آنانی که پیش از ایشان بودند ، ذلیل شدند ، و به راستی ، ما آیات روشن [ خود ] را فرستاده ایم و برای کافران ، عذابی خفّت آور خواهد بود» .

«در حقیقت ، کسانی که با خدا و پیامبر او به دشمنی بر می خیزند ، آنان در زمره زبونان خواهند بود» .

«آیا ندانسته اند که هر کس با خدا و پیامبر او در افتد ، برای او آتش جهنّم است که در آن ، جاودانه خواهد بود ؟ این ، همان رسوایی بزرگ است» .

2 / 2خاندان پیامبر صلی الله علیه و آلهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :زمانی که به آسمانْ بالا برده شدم ، این نوشته را بر در بهشت دیدم : «خدایی جز خدای یگانه نیست . محمّد ، پیامبر خداست . علی ، محبوب خداست . حسن و حسین ، برگزیده خدایند . فاطمه ، کنیز خداست . لعنت خدا بر کینه ورزان به آنان باد !

.


ص: 520

عنه صلی الله علیه و آله :ألا ومَن ماتَ عَلی بُغضِ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ کافِرا ، ألا ومَن ماتَ عَلی بُغضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَم یَشُمَّ رائِحَهَ الجَنَّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :فَلَو أنَّ رَجُلاً صَفَنَ (2) بَینَ الرُّکنِ وَالمَقامِ ، وصَلّی وصامَ ، ثُمَّ لَقِیَ اللّهَ وهُوَ مُبغِضٌ لِأَهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، دَخَلَ النّارَ . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :لِمُبغِضینا أفواجٌ مِن غَضَبِ اللّهِ . (4)

عنه علیه السلام :أحسَنُ الحَسَناتِ حُبُّنا ، وأَسوَأُ السَّیِّئاتِ بُغضُنا . (5)

راجع : هذه الموسوعه : ج 6 ص 461 (الفصل العاشر: بغض أهل البیت علیهم السلام ) .

.

1- .الکشّاف : ج 3 ص 403 ، تفسیر القرطبی : ج 16 ص 23 ، تفسیر الثعلبی : ج 8 ص 314 ح 181 عن جریر بن عبداللّه البجلی ؛ فضائل الشیعه : ص 47 ح 1 ولیس فیه صدره ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 865 ح 1 کلاهما عن ابن عمر ، بشاره المصطفی : ص 197 عن جریر بن عبداللّه البجلی ، بحارالأنوار : ج 23 ص 233 .
2- .الصافِنُ : الذی یَصُفُّ قَدَمیهِ (الصحاح : ج 6 ص 2152 «صفن») .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 161 ح 4712 ، المعجم الکبیر : ج 11 ص 142 ح 11412 وفیه «مات» بدل «لقی اللّه » وکلاهما عن ابن عبّاس ، کنزالعمّال : ج 12 ص 42 ح 33910 ؛ الأمالی للطوسی : ص 21 ح 26 و ص 118 ح 184 کلاهما عن ابن عبّاس نحوه ، بحارالأنوار : ج 27 ص 171 ح 13 .
4- .الخصال : ص 627 ح 10 عن أبی بصیر ومحمّد بن مسلم عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، تحف العقول : ص 116 ، غرر الحکم : ح 7342 وفیهما «سخط» بدل «غضب» ، بحارالأنوار : ج 27 ص 88 ح 39 .
5- .غرر الحکم : ج 2 ص 480 ح 3363 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 126 ح 2881 .

ص: 521

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آگاه باشید که هر کس با کینه خاندان محمّد بمیرد ، کافر مُرده است . آگاه باشید که هر کس با بغض خاندان محمّد بمیرد ، بوی بهشت را استشمام نکرده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :اگر شخصی میان رُکن و مقام [کعبه] ، جفتْ پا بِایستد و نماز بخواند و روزه بگیرد ، امّا با بغض اهل بیت محمّد صلی الله علیه و آله خدا را دیدار کند ، به آتش می رود .

امام علی علیه السلام :برای بغض ورزانِ به ما ، افواجی از خشم خداست .

امام علی علیه السلام :خوب ترینِ خوبی ها ، دوست داشتن ماست و بدترینِ بدی ها ، دشمن داشتن ماست .

ر . ک : همین دانش نامه : ج 10 ص 489 (فصل دهم : دشمنی با اهل بیت علیهم السلام ) .

.


ص: 522

2 / 3الإِمامُ عَلِیٌّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ عَلِیّا فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّهَ ، ومَن أبغَضَ عَلِیّا فَقَد أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّهَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :عَهِدَ إلَیَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، أن لا یُحِبَّنی إلّا مُؤمِنٌ ، ولا یُبغِضَنی إلّا مُنافِقٌ . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ، لَو أنَّ اُمَّتی أبغَضوکَ لَأَکَبَّهُمُ اللّهُ عَلی مَناخِرِهِم فِی النّارِ. (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ سَیِّدٌ فِی الدُّنیا سَیِّدٌ فِی الآخِرَهِ ، حَبیبُکَ حَبیبی ، وحَبیبی حَبیبُ اللّهِ ؛ وعَدُوُّکَ عَدُوّی ، وعَدُوّی عَدُوُّ اللّهِ ، وَالوَیلُ (4) لِمَن أبغضَکَ بَعدی! (5)

.

1- .المعجم الکبیر : ج 23 ص 380 ح 901 عن اُمّ سلمه ، تاریخ بغداد : ج 13 ص 32 الرقم 6988 عن ابن مسعود نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 270 ح 8800 عن یعلی بن مرّه الثقفی ، کنزالعمّال : ج 11 ص 610 ح 32953 ؛ الأمالی للطوسی : ص 248 ح 437 عن عمّار بن یاسر و ص 309 ح 623 عن ابن عباس وکلاهما نحوه ، الاُصول الستّه عشر : ص 214 ح 206 ، بحارالأنوار : ج 22 ص 197 ح 11 .
2- .سنن النسائی : ج 8 ص 117 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 204 ح 731 و ص 183 ح 642 کلاهما نحوه ، تاریخ بغداد : ج 2 ص 255 کلها عن زرّ بن حبیش ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 60 ح 235 عن الحسن بن عبداللّه الرازی التمیمی ، الأمالی للطوسی : ص 258 ح 465 ، کنزالفوائد : ج 2 ص 83 کلاهما عن زرّ بن حبیش نحوه ، بحارالأنوار : ج 34 ص 362 .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 297 ح 8831 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 550 ح 583 نحوه ، الفردوس : ج 5 ص 321 ح 8316 کلّها عن جابر ؛ مجمع البیان : ج 7 ص 371 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 412 ح 22 کلاهما عن جابر نحوه ، بحارالأنوار : ج 39 ص 261 ح 33 نقلاً عن المناقب لابن شهر آشوب .
4- .الوَیلُ : کلمهٌ تُقالُ عندَ الهَلکهِ ، ویقالُ : «ویل» وادٍ فی جهنّم (مجمع البحرین : ج 3 ص 1987 «ویل») .
5- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 138 ح 4640 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 642 ح 1092 نحوه ، تاریخ بغداد : ج 4 ص 41 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 292 ح 8822 و 8823 والأربعه الأخیره نحوه وکلّها عن ابن عبّاس ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 154 ح 100 عن ابن عبّاس نحوه .

ص: 523



2 / 3 امام علی علیه السلام

2 / 3امام علی علیه السلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس علی را دوست بدارد ، هر آینه ، مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد ، بی گمان ، خدا را دوست داشته است و هر کس علی را دشمن بدارد ، هر آینه ، مرا دشمن داشته است و هر کس مرا دشمن بدارد ، بی گمان ، خدا را دشمن داشته است .

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود که مرا جز مؤمن ، دوست نمی دارد و جز منافق ، با من دشمنی نمی ورزد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! اگر امّتم تو را دشمن بدارند ، خداوند ، همه آنها را در آتش ، سرنگون خواهد کرد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو در دنیا و آخرت ، آقایی . دوست تو ، دوست من است و دوست من ، دوست خدا . دشمن تو ، دشمن من است و دشمن من ، دشمن خداست . وای بر کسی که پس از من ، با تو کین بورزد!

.


ص: 524

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، مَن أحَبَّکَ فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّهَ ، ومَن أحَبَّ اللّهَ أحَبَّهُ اللّهُ ، وکانَ حَقیقا (حَقّا) عَلَی اللّهِ أن یُسکِنَ مُحِبّیهِ الجَنَّهَ . یا عَلِیُّ ، مَن أبغَضَکَ فَقَد أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّهَ ، ومَن أبغَضَ اللّهَ أبغَضَهُ اللّهُ ولَعَنَهُ ، وکانَ حَقیقا (حَقّا) عَلَی اللّهِ أن یوقِفَهُ یَومَ القِیامَهِ مَوقِفَ البَغضاءِ ، ولا یُقبَلُ مِنهُ صَرفٌ ولا عَدلٌ ولا إجارَهٌ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :لَو ضَرَبتُ خَیشومَ (2) المُؤمِنِ بِسَیفی هذا عَلی أن یُبغِضَنی ما أبغَضَنی ، ولَو صَبَبتُ الدُّنیا بِجَمّاتِها (3) عَلَی المُنافِقِ عَلی أن یُحِبَّنی ما أحَبَّنی ، وذلِکَ أنَّهُ قُضِیَ فَانقَضی عَلی لِسانِ النَّبِیِّ الاُمِّیِ صلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ : یا عَلِیُّ! لا یُبغِضُکَ مُؤمِنٌ ، ولا یُحِبُّکَ مُنافِقٌ . (4)

سنن الترمذی عن أبی سعید الخُدریّ :إنّا کُنّا لَنَعرِفُ المُنافِقینَ نَحنُ مَعشَرَ الأَنصارِ بِبُغضِهِم عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام . (5)

الإمام الحسین علیه السلام :ما کُنّا نَعرِفُ المُنافِقینَ عَلی عَهدِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، إلّا بِبُغضِهِم عَلِیّا ووُلدَهُ علیهم السلام . (6)

راجع : موسوعه الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام : ج 7 ص 69 (القسم الخامس عشر / بغض الإمام علی علیه السلام ) .

.

1- .تفسیر فرات : ص 598 ح 760 عن سلمان ، بحارالأنوار : ج 21 ص 90 ح 9 .
2- .الخَیشومُ : أقصی الأنف ، ومنهم من یُطلقُه علی الأنف (المصباح المنیر : ص 170 «خشم») .
3- .الجَمّهُ : الاجتماع والکثره (النهایه : ج 1 ص 300 «جمم») . وفی مجمع البیان و مشکاه الأنوار : «بجملتها» ، وفی الغارات «بحذافیرها» .
4- .نهج البلاغه : الحکمه 45 ، مجمع البیان : ج 6 ص 823 ، الغارات : ج 1 ص 43 عن فرقد البجلی نحوه ، مشکاه الأنوار : ص 151 ح 365 ، بحارالأنوار : ج 34 ص 51 .
5- .سنن الترمذی : ج 5 ص 635 ح 3717 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 639 ح 1086 ، المعجم الأوسط : ج 4 ص 264 ح 4151 کلاهما عن جابر بن عبداللّه نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 285 نحوه ؛ مجمع البیان : ج 9 ص 160 ، کفایه الأثر : ص 102 عن زید بن أرقم وکلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 39 ص 263 عن المناقب لابن شهر آشوب .
6- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 67 ح 305 عن عبداللّه التمیمی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، قرب الإسناد : ص 26 ح 86 عن عبداللّه بن میمون عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام عن عبداللّه بن عمر نحوه .

ص: 525

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! هر کس تو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد ، خدا را دوست داشته است و هر کس خدا را دوست بدارد ، خدا هم او را دوست می دارد ، و بر خدا سزاوار است ( / حق دارد) که دوستانش را در بهشت ، جای دهد . ای علی! هر کس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر کس مرا دشمن بدارد ، خدا را دشمن داشته است و هر کس خدا را دشمن بدارد ، خدا نیز او را دشمن می دارد و لعنتش می کند و بر خدا سزاوار است (/ حق دارد) که روز قیامت ، او را در ایستگاه کینه ورزان ، نگه دارد . نه توبه ای از او پذیرفته می شود ، نه فدیه ای و نه پناه خواستنی .

امام علی علیه السلام :اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن ، فرو کوبم تا مرا دشمن بدارد ، دشمنم نخواهد داشت و اگر همه دنیا را به پای منافق بریزم تا مرا دوست بدارد ، دوستم نخواهد داشت ، و این ، از آن روست که قضا [بر این امر] جاری گشت و بر زبان پیامبر اُمّی صلی الله علیه و آله گذشت . او فرمود : «ای علی! هیچ مؤمنی با تو دشمنی نمی ورزد و هیچ منافقی ، دل به دوستیِ تو نمی سپارد» .

سنن الترمذی به نقل از ابو سعید خُدْری :ما گروه انصار ، منافقان را از دشمنی شان نسبت به علی بن ابی طالب می شناختیم .

امام حسین علیه السلام :ما در روزگار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، منافقان را جز از طریق دشمنی شان نسبت به علی و فرزندان او علیه السلام نمی شناختیم .

ر . ک : دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام : ج 12 ص 295 (بخش پانزدهم : دشمنی با امام علی علیه السلام ) .

.


ص: 526

2 / 4فاطِمَهُ الزَّهراءُتاریخ دمشق عن زید بن أرقم :کُنتُ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله جالِسا ، فَمَرَّت فاطِمَهُ علیهاالسلامعَلَیها کَلیمٌ (1) ، وهِیَ خارِجَهٌ مِن بَیتِها إلی حُجرَهِ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ومَعَهَا ابناهَا الحَسَنُ وَالحُسَینُ علیهم السلام ، وعَلِیٌّ علیه السلام فی آثارِهِم ، فَنَظَرَ إلَیهِمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : مَن أحَبَّ هؤُلاءِ فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أبغَضَهُم فَقَد أبغَضَنی . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :فاطِمَهُ بَضعَهٌ مِنّی ، فَمَن أغضَبَها أغضَبَنی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عز و جل لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَهَ ، ویَرضی لِرِضاها . (4)

.

1- .کلیم : کذا بالأصل ، والظاهر أنّ اللفظه فارسیه والمراد منها «اللباس الخشن» (هامش المصدر) .
2- .تاریخ دمشق : ج 14 ص 154 ح 3473 .
3- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1361 ح 3510 و ص 1374 ح 3556 ، السنن الکبری للنسائی : ج 5 ص 97 ح 8371 ، المعجم الکبیر : ج 22 ص 404 ح 1012 کلها عن المسور بن مخرمه ، کنزالعمال : ج 12 ص 108 ح 34222 ؛ الطرائف : ص 262 ح 364 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 332 عن عامر الشعبی والحسن البصری وسفیان الثوری ومجاهد وابن جبیر وجابر الأنصاری والإمام الباقر والإمام الصادق علیهماالسلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحارالأنوار : ج 29 ص 336 ح 1 .
4- .الأمالی للمفید : ص 95 ح 4 عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 46 ح 176 عن داود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، معانی الأخبار : ص 303 ح 2 عن ابن عباس ، بحارالأنوار : ج 43 ص 19 ح 2 ؛ کنزالعمّال : ج 12 ص 111 ح34237 نقلاً عن الدیلمی عن الإمام علیّ علیه السلام .

ص: 527



2 / 4 فاطمه زهراعلیها السلام

2 / 4فاطمه زهرا علیها السلامتاریخ دمشق به نقل از زید بن اَرقَم :نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودم که فاطمه علیهاالسلامدر حالی که لباسی زِبْر بر تن داشت ، از خانه اش بیرون آمد و به سوی اقامتگاه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رفت ، در حالی که پسرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ، با او بودند و علی علیه السلام در پیِ ایشان ، حرکت می کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله نگاهی به آنان کرد و فرمود : «هر کس اینان را دوست بدارد ، هر آینه ، مرا دوست داشته است و هر کس ایشان را دشمن بدارد ، هر آینه ، مرا دشمن داشته است» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فاطمه ، پاره تن من است . هر که او را به خشم آورَد ، مرا به خشم آورده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :همانا خداوند عز و جل با خشم فاطمه ، به خشم می آید و با خشنودی او ، خشنود می شود .

.


ص: 528

عنه صلی الله علیه و آله لِفاطِمَهَ علیهاالسلام :إنَّ اللّهَ عز و جل یَغضَبُ لِغَضَبِکِ ، ویَرضی لِرضاکِ . (1)

2 / 5الحَسَنانِ علیهما السّلامرسول اللّه صلی الله علیه و آله :الحَسَنُ وَالحُسَینُ ابنایَ ؛ مَن أحَبَّهُما أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی أحَبَّهُ اللّهُ ، ومَن أحَبَّهُ اللّهُ أدخَلَهُ الجَنَّهَ ، ومَن أبغَضَهُما أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی أبغَضَهُ اللّهُ ، ومَن أبغَضَهُ اللّهُ أدخَلَهُ النّارَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أبغَضَهُما فَقَد أبغَضَنی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أبغَضَ الحَسَنَ وَالحُسَینَ جاءَ یَومَ القِیامَهِ ولَیسَ عَلی وَجهِهِ لَحمٌ ، ولَم تَنَلهُ شَفاعَتی . (4)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 167 ح 4730 عن عمر بن علی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، المعجم الکبیر : ج 1 ص 108 ح 182 عن علی بن عمر بن علی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، کنزالعمال : ج 12 ص 111 ح 34238 ؛ الأمالی للطوسی : ص 427 ح 954 ، الأمالی للصدوق : ص 467 ح 622 کلاهما عن علی بن عمر بن علی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الاحتجاج : ج 2 ص 255 ح 226 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحارالأنوار : ج 43 ص 20 ح 8 .
2- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 181 ح 4776 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 156 ح 3479 نحوه وکلاهما عن سلمان ، کنزالعمّال : ج 12 ص 120 ح 34286 ؛ الإرشاد : ج 2 ص 28 ، شرح الأخبار : ج 3 ص 101 ح 1032 کلاهما عن سلمان نحوه ، بحارالأنوار : ج 43 ص 275 ح 42 .
3- .المعجم الکبیر : ج 3 ص 48 ح 2648 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 102 ح 4795 ، مسند أبی یعلی : ج 5 ص 449 ح 6187 کلّها عن أبی هریره ، کنزالعمّال : ج 12 ص 116 ح 34268 ؛ الأمالی للطوسی : ص 251 ح 446 عن أبی هریره ، بحارالأنوار : ج 43 ص 264 ح 17 .
4- .کامل الزیارات : ص 115 ح 122 عن عباس بن الولید عن أبیه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 43 ص 270 ح 32 .

ص: 529



2 / 5 حسن و حسین علیهم السلام

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام :همانا خداوند ، با خشم تو به خشم می آید و با خشنودی تو ، خشنود می شود .

2 / 5حسن و حسین علیهما السّلامپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسن و حسین ، پسران من اند . هر کس آن دو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر کس مرا دوست بدارد ، خدا او را دوست می دارد و هر کس که خدا دوستش بدارد ، او را به بهشت می بَرَد و کسی که آن دو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و کسی که مرا دشمن بدارد ، خدا او را دشمن می دارد و خدا هر که را دشمن بدارد ، به دوزَخَش می برد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس حسن و حسین را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و هر کس آن دو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس حسن و حسین را دشمن بدارد ، روز قیامت ، در حالی می آید که بر چهره اش گوشتی نباشد و شفاعت من نیز به او نمی رسد .

.


ص: 530

2 / 6المُؤمِنُالکتاب«وَ الَّذِینَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِاءِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْاءِیمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ » . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أشرارُ (2) النّاسِ مَن یُبغِضُ المُؤمِنینَ وتُبغِضُهُ قُلوبُهُم ، المَشّاؤونَ بِالنَّمیمَهِ ، المُفَرِّقونَ بَینَ الأَحِبَّهِ . (3)

التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : تَعَوَّذوا بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ؛ فَإِنَّ مَن تَعَوَّذَ بِاللّهِ مِنهُ أعاذَهُ اللّهُ ، وتَعَوَّذوا مِن هَمَزاتِهِ ونَفَخاتِهِ ونَفَثاتِهِ (4) ، أتَدرونَ ما هِیَ؟ أمّا هَمَزاتُهُ : فَما یُلقیهِ فی قُلوبِکُم مِن بُغضِنا أهلَ البَیتِ . قالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، وکَیفَ نُبغِضُکُم بَعدَما عَرَفنا مَحَلَّکُم مِنَ اللّهِ ومَنزِلَتَکُم؟ قالَ صلی الله علیه و آله : بِأَن تُبغِضوا أولِیاءَنا وتُحِبّوا أعداءَنا . (5)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لِلمُؤمِنِ أربَعَهُ أعداءَ : مُؤمِنٌ یَحسُدُهُ ، ومُنافِقٌ یُبغِضُهُ ، وشَیطانٌ یُضِلُّهُ ، وکافِرٌ یُقاتِلُهُ . (6)

.

1- .الحشر : 10 .
2- .فی بحارالأنوار : «شرار» بدل «أشرار» .
3- .الأمالی للطوسی : ص 462 ح 1030 عن حسین بن زید بن علی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 75 ص 265 ح 9 .
4- .النفثُ : قذف الریق القلیل ، وهو أقلّ من التفل (مفردات ألفاظ القرآن : ص 816 «نفث») .
5- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 584 ح 347 ، بحارالأنوار : ج 63 ص 204 ح 29 .
6- .الفردوس : ج 3 ص 320 ح 4961 عن أبی هریره و ج 4 ص 176 ح 6548 و ص 181 ح 6560 کلاهما عن أنس نحوه ، تاریخ دمشق : ج 24 ص 72 عن أبی اُمامه من دون إسناد إلیه صلی الله علیه و آله نحوه ، کنزالعمّال : ج 1 ص 146 ح 715 .

ص: 531



2 / 6 مؤمن

2 / 6مؤمنقرآن«و آنان که پس از اینها می آیند ، می گویند : پروردگارا ! ما را و برادرانمان را که از ما بر ایمان پیشی گرفتند ، بیامرز و در دل های ما ، کینه ای نسبت به آنان که ایمان آوردند ، قرار مده ، که تو اهل مهر و رأفتی » .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدترینِ مردمان ، کسی است که مؤمنان را دشمن بدارد و دل های مؤمنان هم او را دشمن بدارند ؛ سخن چینانِ جدایی انداز میان دوستان .

التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «از شیطانِ رانده شده ، به خدا پناه ببرید ؛ زیرا کسی که از او به خدا پناه ببرد ، خداوند ، او را پناه می دهد . از هَمَزات و نَفَخات و نَفَثات (1) او به خدا پناه ببرید . آیا می دانید اینها چیستند ؟ هَمَزات او ، دشمنی کردن با ما اهل بیت است که او در دل های شما می افکند» . گفتند : ای پیامبر خدا ! بعد از شناخت جایگاه و منزلت شما در نزد خدا ، چگونه ممکن است با شما دشمنی کنیم ؟ فرمود : «با دشمنی کردن با دوستان ما و دوست داشتنِ دشمنان ما» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، چهار دشمن دارد : مؤمنی که بر او حسادت می ورزد ؛ منافقی که او را دشمن می دارد ؛ شیطانی که در گم راهی او می کوشد ؛ و کافری که با او می جنگد .

.

1- .«نَفث » در اصل عربی حدیث تُفْ ریزه انداختن است و«نفخات» ، جمع «نفخه» ، به معنای دمیدن است . دَمِش ها ، کنایه از القائات و وسوسه های شیطان است .

ص: 532

الإمام علیّ علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ :إیّاکُم وَالبِغضَهَ لِذَوی أرحامِکُمُ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّهَا الحالِقَهُ لِلدّینِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ الرَّجُلَ لَیُحِبُّکُم وما یَعرِفُ ما أنتُم عَلَیهِ ، فَیُدخِلُهُ اللّهُ الجَنَّهَ بِحُبِّکُم، وإنَّ الرَّجُلَ لَیُبغِضُکُم وما یَعرِفُ ما أنتُم عَلَیهِ ، فَیُدخِلُهُ أللّهُ بِبُغضِکُمُ النّارَ. (2)

الاُصول الستّه عشر عن جابر :سَمِعتُهُ [الإِمامَ الصّادِقَ علیه السلام ] یَقولُ : دَخَلَ عَلی أبی قَومٌ فَقالَ لَهُم : ما لَکُم ولِلبَراءَهِ بَعضُکُم مِن بَعضٍ؟ إنَّما أخَذتُم أخذَ الخَوارِجِ ، ضَیَّقوا علی أنفُسِهِم حَتّی بَرِئَ بَعضُهُم مِن بَعضٍ! إنَّ أمرَنا أوسَعُ مِمّا بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ ، وإذا أبغَضتَ الرَّجُلَ فَقَد بَرِئتَ مِنهُ . (3)

2 / 7العالِمُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إذا أبغَضَ المُسلِمونَ عُلَماءَهُم ، وأَظهَروا عِمارَهَ أسواقِهِم ، وتَناکَحوا (4) عَلی جَمعِ الدَّراهِمِ ، رَماهُمُ اللّهُ عز و جل بِأَربَعِ خِصالٍ : بِالقَحطِ مِنَ الزَّمانِ ، وَالجَورِ مِنَ السُّلطانِ ، وَالخِیانَهِ مِن وُلاهِ الأَحکامِ ، وَالصَّولَهِ مِنَ العَدُوِّ . (5)

.

1- .دعائم الإسلام : ج 2 ص 352 ح 1297 عن الإمام زین العابدین والإمام الباقر علیهماالسلام .
2- .الکافی : ج 2 ص 126 ح 10 عن هشام بن سالم وحفص بن البختری و ج 8 ص 315 ح 495 عن الصباح بن سیابه نحوه ، بحارالأنوار : ج 69 ص 246 ح 21 .
3- .الاُصول الستّه عشر : ص 229 ح 255 .
4- .فی کنزالعمّال : «وتألّبوا» بدل «وتناکحوا» وهو الأنسب . وتألّبوا : أی تجّمعوا (الصحاح : ج 1 ص 88 «ألب») .
5- .المستدرک علی الصحیحین : ج 4 ص 361 ح 7923 عن ابن أبی ملیکه عن الإمام علیّ علیه السلام ، کنزالعمّال : ج 16 ص 39 ح 43841 .

ص: 533



2 / 7 دانشمند

امام علی علیه السلام در سفارش ایشان :از کین ورزی با خویشاوندان مؤمن خود بپرهیزید ؛ زیرا این کار ، نابود کننده دین است .

امام صادق علیه السلام :شخصی شما [شیعیان] را دوست می دارد ، در حالی که نمی داند شما بر چه عقیده ای هستید . پس خداوند ، او را به سبب دوست داشتن شما به بهشت می بَرَد . شخصی نیز شما را دشمن می دارد ، در حالی که نمی داند شما بر چه عقیده ای هستید . پس خداوند ، او را به سبب دشمن داشتن شما ، به آتش می بَرَد .

الاُصول الستّه عشر به نقل از جابر :از امام [ صادق علیه السلام ] شنیدم که می فرماید : «عدّه ای به نزد پدرم [ امام باقر علیه السلام ] آمدند . پدرم به آنها فرمود : شما را چه شده است که از یکدیگر ، بیزاری می جویید ؟ راه خوارج را در پیش گرفته اید . آنها چنان عرصه را بر خود تنگ کردند [و تنگ نظری نشان دادند] که از یکدیگر ، بیزاری جُستند! کار ما گسترده تر از فاصله میان آسمان و زمین است و [بدانید که ]هر گاه کسی [از همکیشان خود] را دشمن بداری ، از او بیزاری جُسته ای » .

2 / 7دانشمندپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر گاه مسلمانان ، دانشمندانِ خود را دشمن بدارند و آبادانیِ بازارهایشان را آشکار سازند و برای گِردآوری درهم ها با هم وصلت کنند ، (1) خداوند عز و جل آنان را به چهار چیز ، مبتلا می کند : روزگار قحطی ، ستم پادشاه ، خیانت حکمْ صادر کنندگان (2) و تهاجم دشمنان .

.

1- .در کنز العمّال ، به جای «تناکحوا (وصلت می کنند)» ، «تألّبوا» ، به معنای « گِرد آمدن » و « هم داستان شدن » آمده که مناسب تر است .
2- .در کنز العمّال : «ولاه الحکّام» ، یعنی «کارگزاران حکومت ها» آمده است .

ص: 534

عنه صلی الله علیه و آله :اُغدُ عالِما ، أو مُتَعَلِّما ، أو أحِبَّ العُلَماءَ ، ولا تَکُن رابِعا فَتَهلِکَ بِبُغضِهِم . (1)

2 / 8أهلُ الحَقِّالإمام الصادق علیه السلام :لا تَغضَبوا مِنَ الحَقِّ إذا قیلَ لَکُم ، ولا تُبغِضوا أهلَ الحَقِّ إذا صَدَعوکُم (2) بِهِ ؛ فَإِنَّ المُؤمِنَ لا یَغضَبُ مِنَ الحَقِّ إذا صُدِعَ بِهِ . (3)

2 / 9المُستَضعَفونَرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یَزالُ العَبدُ فی سِترِ اللّهِ ما لَم یُبغِض أهلَ الجوعِ وقِلَّهِ الطَّعامِ ، فَإِذا أبغَضَهُم هَتَکَ سِترَهُ ومَقَتَهُ . (4)

.

1- .الخصال : ص 123 ح 117 عن محمد بن مسلم وغیره عن الإمام الصادق علیه السلام ، الکافی : ج 1 ص 34 ح 3 ، المحاسن : ج 1 ص 355 ح 754 ، مستطرفات السرائر : ص 157 ح 24 والثلاثه الأخیره عن أبی حمزه ، بحارالأنوار : ج 1 ص 187 ح 2 .
2- .صَدَعَ بِالحقِّ : تکلَّمَ به جهارا (المصباح المنیر : ص 335 «صدع») .
3- .تحف العقول : ص 515 عن المفضّل بن عمر ، بحارالأنوار : ج 78 ص 382 ح 1 .
4- .الفردوس : ج 5 ص 96 ح 7580 عن ابن عبّاس .

ص: 535



2 / 8 حق گویان

2 / 9 مستضعفان

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :یا دانشمند باش ، یا دانش آموز ، و یا دوستدار دانشمندان ، و چهارمین مباش که از دشمنی ورزیدن با آنان ، تباه می شوی .

2 / 8حق گویانامام صادق علیه السلام :از حق ، هر گاه به شما گفته شد ، عصبانی نشوید و اهل حق را ، هر گاه حق را به شما گفتند ، دشمن ندارید ؛ زیرا مؤمن ، از گفته شدن حق به او ، عصبانی نمی شود .

2 / 9مستضعفانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، پیوسته نسبت به بنده ، پرده پوشی می کند تا زمانی که اهل گرسنگی و کم خوری را دشمن ندارد . پس هر گاه آنان را دشمن بدارد ، خداوند ، پرده اش را می دَرَد و از او متنفّر می شود